دسیعه
لغت نامه دهخدا
دسیعة. [ دَ ع َ ] ( ع اِ ) بخشش بزرگ. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). گویند: فلان ضخم الدسیعة و یا اًنه لمعطاءالدسائع. || سرشت که مردم بدان آفریده شده است. ( منتهی الارب ). طبیعة. ( اقرب الموارد ). || خو. ( منتهی الارب ). خلق.( اقرب الموارد ). || کاسه کلان. ( منتهی الارب ). جفنه بزرگ و گویند مائده کریم و بزرگ. ( از اقرب الموارد ). || خوان بزرگ. ( منتهی الارب ). || میخانه. ( منتهی الارب ). دسکره. ( از اقرب الموارد ). || قوت و توانائی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، دَسائع. ( اقرب الموارد ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید