دسک

لغت نامه دهخدا

دسک. [ دَ ] ( اِ ) رشته و ریسمان تابیده را گویند که بر سوزن می کشند. ( برهان ) ( آنندراج ). رشته جامه دوختن. ( شرفنامه منیری ). دسه. دشک. و رجوع به دسه و دشک شود.

دسک. [ دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان نبت بخش نیکشهر شهرستان چاه بهار. واقع در 68هزارگزی باختر نیکشهرو کنار راه مالرو فنوج به نبت. با 250 تن سکنه. آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفه شیرانی هستند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) رشته و ریسمان تابیده .
دهی است از دهستان نبت بخش نیکشهر شهرستان چاه بهار .

فرهنگ معین

(دَ ) (اِ. ) = دشک . دسه : رشته و ریسمان تابیده .

گویش مازنی

/dassek/ دستگیره - دسته ی کوچک & طرفدار پشتیبان

دانشنامه عمومی

دسک (بشاگرد). دسک، روستایی در دهستان درآبسر بخش گوهران شهرستان بشاگرد در استان هرمزگان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۰۶ نفر ( ۳۰ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس دسک (بشاگرد)

دسک (مجارستان). دسک ( به مجاری: Deszk ) یک منطقهٔ مسکونی در مجارستان است که در ناحیه سگد واقع شده است. [ ۱] دسک ۵۲٫۰۵ کیلومتر مربع مساحت و ۴٬۰۴۸ نفر جمعیت دارد.
عکس دسک (مجارستان)

دسک (نیک شهر). دسک ( نیک شهر ) ، روستایی از توابع بخش بنت شهرستان نیک شهر در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
این روستا در دهستان بنت قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمع۲۰۰۰ نفر ( ۳۵۱خانوار ) بوده است.
عکس دسک (نیک شهر)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

در زبان لکی به دسته چیزی ده سِک میگن. گاهی به خود دست هم گفته میشه
دَسَّک: به معنای دست افزار و هر چیز دم دستی است. به مجموعه ای از ابزارهای انجام یک کار در اصطلاح �دم و دَسَّک� می گویند.
دَسَّک به گویش شیرازی به معنی دست زدن ، کف زدن برای تشویق کردن

بپرس