دسپوهر. [ دَ ] ( اِ ) مرحوم دهخدا در مورد این کلمه در یادداشتی چنین نوشته است : این کلمه در کارنامه اردشیر و بعضی متون دیگر پهلوی آمده است و آنرا شاهزاده معنی کرده اند، لکن به گمان من این کلمه مرکب از «وس » به معنی پس و «پوهر» به معنی پسر، و مجموع کلمه به معنی نوه ( نبه ) است که نرینه باشد: «کامه ماست که او را به درگاه ما فرستی [ اردوان می نویسد به پاپک و اردشیر پسرخوانده او را به دربار می طلبد ] ونزد ما آید تا با فرزندان و دسپوهرگان باشد». و در جای دیگر گوید: «و فرمود که هر روز با فرزندان و دسپوهرگان...». رجوع به واسپوهر در همین لغت نامه شود.