دیکشنری
مترجم
بپرس
دسومات
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
دسومات. [ دُ ] ( ع اِ ) ج ِ دسومة. چربشها. ( ناظم الاطباء ). رجوع به دسومة و دسومت شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک