دسوت

لغت نامه دهخدا

دسوت. [ دُ ] ( ع ، اِ ) ج ِ دَست. ( اقرب الموارد ). رجوع به دست شود.

دسوة. [ دَس ْ وَ ] ( ع مص ) کم شدن. ( از منتهی الارب ). ضد زَکْو که گوالیدن است. || پوشیده شدن. ( از منتهی الارب ). پنهان گشتن. ( ناظم الاطباء ). || نیکو و لایق نیامدن شخص. ( از ناظم الاطباء ). دَسْو. و رجوع به دسو شود.

پیشنهاد کاربران