دستیاری کردن


معنی انگلیسی:
assist

مترادف ها

assist (فعل)
معاونت کردن، توجه کردن، کمک کردن، یاری کردن، مساعدت کردن، دستیاری کردن، شرکت جستن، همدستی و یاری کردن، دستگیری کردن، حضور بهم رساندن، پیوستن به، حمایت کردن از، پایمردی کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس