دستی پس دستی پیش ؛ دستی پیش و دستی پس داشتن. یک دست به پیش ویک دست به پس داشتن. با ناداری و تهی دستی تمام. با بی چیزی و بی نوائی. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ) . سخت مفلس و تهیدست ونادار و بی چیز بودن.
... [مشاهده متن کامل]
- || کسی را گویند که در قمار همه اسباب خود را باخته باشد حتی رخت را و برهنه از قمارخانه برآید. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ) .
- || لوت و لخت و عریان. سخت عریان بودن. کاملاً برهنه بودن.
- || غارت زده. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ) .
- || کنایه از کسی که با متخاصمین هر دو سازش داشته باشد. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ) .
... [مشاهده متن کامل]
- || کسی را گویند که در قمار همه اسباب خود را باخته باشد حتی رخت را و برهنه از قمارخانه برآید. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ) .
- || لوت و لخت و عریان. سخت عریان بودن. کاملاً برهنه بودن.
- || غارت زده. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ) .
- || کنایه از کسی که با متخاصمین هر دو سازش داشته باشد. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ) .
دستی پس، دستی پیش: [عامیانه، ضرب المثل ] سخت تهی دست، بی چیز .