دستگاه داشتن

پیشنهاد کاربران

دستگاه داشتن ؛ قدرت و توانائی داشتن :
مهندس پذیرفت ایوان شاه
بدو گفت من دارم این دستگاه.
فردوسی.
بدان داوری دستگاهی نداشت
بآیین خود برگ راهی نداشت.
نظامی.
چه خطا ز بنده دیدی که خلاف عهد کردی
مگر آنکه ما ضعیفیم و تو دستگاه داری.
سعدی.
دستگاه داشتن ؛ وسع و توانائی و تمکن داشتن :
امروز که دستگاه داری و توان
بیخی که بر سعادت آرد بنشان.
سعدی.
که سک را که هست از هنر دستگاه
بود در نسیج و نخ پادشاه.
نزاری قهستانی ( دستورنامه چ روسیه ص 75، از یادداشت مرحوم دهخدا ) .

بپرس