دستک دنبک: [ اصطلاح در تداول عامه ]سر و صدا، نسبت بد دادن. اشکال و ایراد و مانع و سد در راه کسی یا چیزی . در تداول پاپوش دوختن . اشکال تراشی کردن .
( ( آرزو توی آینه نگاهی به خودش انداخت به نظرش آمد یا واقعا سرخ شد ؟ گفت "پس حرفی از تلفن نمی زنی خب ؟ حوصله دستک دنبک مادری را ندارم حالا بپر پایین کلاست دیر شد . " ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 53. ) )
( ( آرزو توی آینه نگاهی به خودش انداخت به نظرش آمد یا واقعا سرخ شد ؟ گفت "پس حرفی از تلفن نمی زنی خب ؟ حوصله دستک دنبک مادری را ندارم حالا بپر پایین کلاست دیر شد . " ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 53. ) )