ازو خواست دستوری رزمگاه
که سازد جهان پیش دستان سیاه.
فردوسی.
همی خواست دستوری از تاجورکه تا بازگردد سوی زال زر.
فردوسی.
به پیش نیا شد بخواهشگری وزو خواست دستوری و یاوری.
فردوسی.
ز گودرز دستوری جنگ خواه پس از ما به جنگ اندر آهنگ خواه.
فردوسی.
احمدبن عبدالعزیز دستوری خواست از موفق که به حرب عمرو رود دستوری یافت. ( تاریخ سیستان ص 248 ). پس از آنکه این حالها کرده آید اقرار گرفته باشد دستوری بازگشتن خواهی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 213 ). دستوری خواست تا اینجا آید و بیافت و بیامد. ( تاریخ بیهقی ص 606 ). کارها بتمامی راست کرد دستوری خواست تا برود و دستوری یافت. ( تاریخ بیهقی ص 272 ). پس از آن پیش سلطان آمد دستوری خواستن رفتن را سلطان گفت هشیار باش. ( تاریخ بیهقی ص 361 ). دستوری خواستیم و من بر قاعده پیش ملک رفتم و گفتم خدمتی که باشد بفرماید. ( مجمل التواریخ و القصص ). از وی دستوری خواستم که بخانه پدر می روم. ( قصص الانبیاء ص 228 ). عایشه بیامد و از زنان رسول دستوری خواست تا رسول را بحجره خود برد. ( قصص الانبیاء ص 337 ). رسول بیامد و در بزد دستوری خواست. ( قصص الانبیاء ص 215 ). چون جعفر طیار با یاران برسیدند کس پیش ملک حبشه فرستاد و دستوری خواست که نصرت کنندگان دین خدا را دستوری بخواهند که درآیند. ( قصص الانبیاء ص 226 ). ابراهیم... از ساره دستوری خواست. ( قصص الانبیاء ص 50 ). بهرام گور از برادر قیصر درخواست تا دستوری خواهد کی بهرام باز نزدیک منذر رود دستوری یافت ونزدیک منذر رفت. ( فارسنامه ابن البلخی ص 75 ). دستوری خواست و سلطان او را با تشریفات لایق و خلعت گرانمایه گسیل کرد.( ترجمه تاریخ یمینی ص 342 ). وقت اسفار حاجب تاش برسید و دستوری خواست و در پیش من آمد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 68 ). بغراجق از سلطان دستوری خواست که ولایت خویش از دست متغلب بیرون کند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 199 ).دستوری خواهد از خداوندبیشتر بخوانید ...