دسته راه انداختن

مترادف ها

procession (فعل)
دسته راه انداختن، در صفوف منظم پیش رفتن

فارسی به عربی

موکب

پیشنهاد کاربران

دسته راه انداختن ؛ گروهی نوحه خوان و سینه زن و زنجیرزن با علمها و بیرقها و کتلها و علامتها بحرکت درآوردن و به تکایا ومساجد بردن. ترتیب دادن اجتماعی از نوحه خوانان و سینه زنان با علامتها و بیرقها و به مساجد و تکایا و کوی و برزنها بردن.
دسته راه انداختن : [عامیانه، کنایه ] دسته و جمعیت ترتیب دادن.

بپرس