دسته دار
/dastedAr/
لغت نامه دهخدا
- طای دسته دار ؛ طای مطبقه. طای مؤلف.
|| دارای گروه و طایفه. که جمعیت و افرادی در اطاعت و فرمان دارد. || سپهبد و سرلشکر. ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. سردسته و فرماندۀ دسته ای از سپاه.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید