ز دستنبویه خلقش جهان زآن سان معطر شد
که هردم می کند سجده نسیم باغ رضوانش.
شمس طبسی.
|| هر میوه خوشبوی که ببویند. ( غیاث ). هر میوه که بجهت بوئیدن بر دست گیرند. ( برهان ). ثمری باشد کوچکتر از خربزه که آنرا به هندی کچری نامند. ( غیاث ). اسم فارسی درداب است. به لغت اهل شام شمام خوانند و در پارسی دستنبوی گویند و آن نوعی از بطیخ کوچک است بوئیدن وی و ادمان بدان نمودن دماغ را گرم کند و سده وی بگشاید. نباتی باشد گرد و کوچک و الوان شبیه به خربزه. ( برهان ). لفاح. رجوع به دستنبو شود.