دستمالی
/dastmAli/
مترادف دستمالی: مچاله، دستکاری
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - عمل دست مالیدن به چیزی . ۲ - استعمال چیزی و مبتذل نمودن آن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
دستمالی
تقلا، تلاش، دستمالی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی دستمالی از ریشه ی دو واژه ی دست و مالی فارسی هست خود این واژه ی واژه مالی از ریشه ی واژه ی مالیدن فارسی هست.





واژه ی دستمالی از ریشه ی دو واژه ی دست و مالی فارسی هست خود این واژه ی واژه مالی از ریشه ی واژه ی مالیدن فارسی هست.





ملامست