دسترسی. [ دَ رَ / رِ ] ( حامص مرکب ) قدرت و توانائی. ( ناظم الاطباء ). قوت. توان. امکان. ( با داشتن و نداشتن صرف شود ) : گر دست کرامتی ترا هست از دسترسی بود نه زین دست.
نظامی.
- دسترسی داشتن ؛ امکان وصول داشتن : نه دسترسی به یار دارم نه طاقت انتظار دارم.
سعدی.
فرهنگ فارسی
قدرت توانایی . قوت توان امکان
فرهنگ عمید
۱. قدرت، توانایی، قدرت دست یافتن به چیزی. ۲. توانگری.
فرهنگستان زبان و ادب
{access} [مهندسی مخابرات] امکان استفاده از خدمات یا مراکزی که در شبکه موجود است {access road} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] راهی ارتباطی که از مسیر اصلی منشعب شود و امکان دسترسی به خیابان های اطراف را میسر سازد
* این معادل مخفف "راه دسترسی" است.
دانشنامه آزاد فارسی
دسترسی (Access) (یا: دستیابی) داشتن اجازۀ ورود به یک سیستم رایانه ای یا داشتن اجازه برای دیدن، خواندن یا انجام عملیاتی با یک پایگاه داده ای. دسترسی معمولاً در رابطه با فایل ها، دیسکها، رکوردها و یا ورود به شبکه های اطلاعاتی معنا می یابد.