دسترس دادن ؛ دسترسی دادن. قادر و توانا و متمکن کردن :
که شایسته من جز او نیست کس
من او را به نیکی دهم دسترس.
شمسی ( یوسف و زلیخا ) .
تو بر خیر و نیکی دهم دسترس
وگرنه چه چیز آید از من بکس.
سعدی.
که شایسته من جز او نیست کس
من او را به نیکی دهم دسترس.
شمسی ( یوسف و زلیخا ) .
تو بر خیر و نیکی دهم دسترس
وگرنه چه چیز آید از من بکس.
سعدی.