انتحال، [ ۱] دزدیِ علمی، دستبرد فکری/ هنری، اندیشه دزدی[ ۲] یا محتوا ربایی[ ۳] به معنی «تخصیص دادن خلاقیت ادبی، هنری یا پژوهشی دیگری یا بخشی از آن یا متن ناشی از آن به خود، گویی که خود شخص آن را خلق کرده است. »[ ۴] دستبرد فکری ممکن است بدون رضایت صاحب اصلی اثر یا با رضایت وی انجام شود. [ ۵]
دستبرد فکری اگر در حوزه ادبیات باشد دزدی ادبی، اگر در حوزه هنر باشد سرقت هنری و اگر در حوزه پژوهش های دانشگاهی انجام شود سرقت علمی نامیده می شود. به زبان ساده دستبرد علمی یا ادبی یعنی رونویسی کارها یا ایده های دیگران و انتساب آن ها به خود. [ ۶]
در ادبیات آموزش دانشگاهی، دستبرد فکری توسط دانشجویان، استادان، یا پژوهشگران را نادرستی آموزشی می دانند و متخلفان مورد انتقادات و تنبیهات آموزشی قرار می گیرند. در روزنامه نگاری، سرقت حقوق معنوی نقض اخلاق روزنامه نگاری شمرده می شود و با متخلفان معمولاً برخورد می شود که این برخوردها می تواند شامل برخوردهای انضباطی باشد. البته برخی نیز ادعا دارند که ناخودگاه آن را انجام داده اند. در بسیاری از مواقع دست بردهای فکری ممکن است باعث پیشرفت شاخه ای از علوم شود. اما باید از صیانت علم هم طرفداری کرد.
تولید علم به صورت کلاسیک و ارائه مقاله سابقه ای چند صد ساله دارد ولی روش آن در قرن نوزدهم و قبل از آن تفاوت بارزی با امروز داشته است. در آن زمان تعداد دانشمندان کم بود بدین معنا که تعداد کسانی که به طور جدی اقدام به تولید علم می کردند از چند هزار نفر تجاوز نمی کرد و هر کدام از آن ها معمولاً در طور عمر خود بیش از یکی دو مقاله منتشر نمی کردند. مقالات مستقیماً برای دانشمندان درجه یک آن شاخه از علم در جهان فرستاده می شد و اگر مورد توجه آنان قرار می گرفت شخص شانس آن را پیدا می کرد که در جلسه ای حضوری از آن دفاع نماید و اگر کسی مقاله کم ارزشی می فرستاد در جامعه علمی مورد ریشخند همگان واقع می شد. از این رو تعداد مقالات اندک و کار کسانی که به داوری مقالات می پرداختند چندان سنگین نبود. بر خلاف انتظار تخلفات علمی در آن زمان هم وجود داشتند ولی روش آن ها متفاوت بود. در بسیاری از موارد دانشمندی ایده خود را با دانشمند دیگر در میان گذاشته بود و از او درخواست مشاوره کرده بود ولی شخص دوم روش امانتداری را به جا نیاورده و کار علمی را به نام خود معرفی می نمود و دانشمند اصلی نیز کاری از دستش برنمی آمد. بسیاری از اکتشافات و اختراعات به همین صورت مورد مجادله قرار گرفته اند. از ابتدای قرن بیستم تعداد مقالات کنفرانسی یا پژوهشی به یکباره رو به افزونی گذاشت و کنفرانس ها و مجلات مستقل علمی یکی بعد از دیگری به وجود آمدند. تعداد مقالات برخی کنفرانس ها به قدری زیاد شد که حتی فرصت کافی برای ارائه همه آن ها وجود نداشت و بخش پوستر کنفرانس ها راه حلی برای این مشکل بود. امروزه صدها هزار نفر مشغول تولید علم هستند. اگر یک دانشجوی کارشناسی ارشد یا دکترا چندین سال از امکانات دانشگاه استفاده کند و با وجود اینکه تمام تلاش خود را نموده است به نتیجه درخشانی نرسد، کار او بی ارزش تلقی نخواهد شد. گرچه وی نتوانسته شاخه ای بر درخت علم برویاند ولی اضافه کردن یک برگ کوچک نیز شایسته تقدیر است. هر ساله هزاران نفر برای تولید علم در یک دانشگاه می کوشند اگر از این میان فقط پنج نفر نتیجه برجسته ای کسب کنند، دانشگاه در تولید علم موفق بوده است. این وضعیت را مقایسه کنید با چند قرن قبل و دانشمندانی که اکتشافات بسیار بزرگی داشتند ولی به زحمت می توانستند نظر جامعه علمی را به خود جلب کنند و از امکانات دانشگاه ها بهره مند شوند. در هر حال امروزه تعداد مقالات منتشر شده بسیار بسیار زیاد است و این خود هیچ ایرادی ندارد. مشکل بر سر داوری آنهاست. کسی که می خواهد یک مقاله علمی را داروی کند باید بر گوشه ای از علم که مقاله در آن نوشته شده است، کاملاً مسلط باشد ولی با توجه به تعداد مقالاتی که امروزه پذیرفته و چاپ می شوند، آیا تعداد کافی افراد واجد شرایط برای داوری آن ها وجود دارد؟ از سوی دیگر امروزه حتی دانشمندان تراز اول جهان هم مدعی مطالعه تمامی مقالاتی که در زمینه تخصصی آنهاست، نیستند. آنان باید بر مقالات پیشرو و تحول آفرین که در مجلات معتبر چاپ می شوند مسلط باشند حال آنکه اگر کسی به مقاله ضعیفی را دستبرد زند، نخواهند توانست متوجه کپی شدن آن از روی مقاله ضعیف دیگری شوند. وجود مجلاتی که با انگیزه های معمولاً مادی مقالات غیرقابل قبول را می پذیرند نیز مشکل را مضاعف کرده اند. اگر هدف محدود کردن تعداد مقالات چاپ شده در جهان نباشد، که چنین نیست، چاپ مقالات علمی معمولی در مجلات علمی متوسط و با داوری نه چندان قوی اجتناب ناپذیر است. وجود چنین شرایطی زمینه را برای سوء استفاده برخی افراد فراهم نموده است. همچنین پیشرفت روزافزون اینترنت و گسترش مقالات برخط دستبردهای علمی نیز ساده تر شده اند و با کپی و پِیست کردن به راحتی صورت می گیرند. [ ۵]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدستبرد فکری اگر در حوزه ادبیات باشد دزدی ادبی، اگر در حوزه هنر باشد سرقت هنری و اگر در حوزه پژوهش های دانشگاهی انجام شود سرقت علمی نامیده می شود. به زبان ساده دستبرد علمی یا ادبی یعنی رونویسی کارها یا ایده های دیگران و انتساب آن ها به خود. [ ۶]
در ادبیات آموزش دانشگاهی، دستبرد فکری توسط دانشجویان، استادان، یا پژوهشگران را نادرستی آموزشی می دانند و متخلفان مورد انتقادات و تنبیهات آموزشی قرار می گیرند. در روزنامه نگاری، سرقت حقوق معنوی نقض اخلاق روزنامه نگاری شمرده می شود و با متخلفان معمولاً برخورد می شود که این برخوردها می تواند شامل برخوردهای انضباطی باشد. البته برخی نیز ادعا دارند که ناخودگاه آن را انجام داده اند. در بسیاری از مواقع دست بردهای فکری ممکن است باعث پیشرفت شاخه ای از علوم شود. اما باید از صیانت علم هم طرفداری کرد.
تولید علم به صورت کلاسیک و ارائه مقاله سابقه ای چند صد ساله دارد ولی روش آن در قرن نوزدهم و قبل از آن تفاوت بارزی با امروز داشته است. در آن زمان تعداد دانشمندان کم بود بدین معنا که تعداد کسانی که به طور جدی اقدام به تولید علم می کردند از چند هزار نفر تجاوز نمی کرد و هر کدام از آن ها معمولاً در طور عمر خود بیش از یکی دو مقاله منتشر نمی کردند. مقالات مستقیماً برای دانشمندان درجه یک آن شاخه از علم در جهان فرستاده می شد و اگر مورد توجه آنان قرار می گرفت شخص شانس آن را پیدا می کرد که در جلسه ای حضوری از آن دفاع نماید و اگر کسی مقاله کم ارزشی می فرستاد در جامعه علمی مورد ریشخند همگان واقع می شد. از این رو تعداد مقالات اندک و کار کسانی که به داوری مقالات می پرداختند چندان سنگین نبود. بر خلاف انتظار تخلفات علمی در آن زمان هم وجود داشتند ولی روش آن ها متفاوت بود. در بسیاری از موارد دانشمندی ایده خود را با دانشمند دیگر در میان گذاشته بود و از او درخواست مشاوره کرده بود ولی شخص دوم روش امانتداری را به جا نیاورده و کار علمی را به نام خود معرفی می نمود و دانشمند اصلی نیز کاری از دستش برنمی آمد. بسیاری از اکتشافات و اختراعات به همین صورت مورد مجادله قرار گرفته اند. از ابتدای قرن بیستم تعداد مقالات کنفرانسی یا پژوهشی به یکباره رو به افزونی گذاشت و کنفرانس ها و مجلات مستقل علمی یکی بعد از دیگری به وجود آمدند. تعداد مقالات برخی کنفرانس ها به قدری زیاد شد که حتی فرصت کافی برای ارائه همه آن ها وجود نداشت و بخش پوستر کنفرانس ها راه حلی برای این مشکل بود. امروزه صدها هزار نفر مشغول تولید علم هستند. اگر یک دانشجوی کارشناسی ارشد یا دکترا چندین سال از امکانات دانشگاه استفاده کند و با وجود اینکه تمام تلاش خود را نموده است به نتیجه درخشانی نرسد، کار او بی ارزش تلقی نخواهد شد. گرچه وی نتوانسته شاخه ای بر درخت علم برویاند ولی اضافه کردن یک برگ کوچک نیز شایسته تقدیر است. هر ساله هزاران نفر برای تولید علم در یک دانشگاه می کوشند اگر از این میان فقط پنج نفر نتیجه برجسته ای کسب کنند، دانشگاه در تولید علم موفق بوده است. این وضعیت را مقایسه کنید با چند قرن قبل و دانشمندانی که اکتشافات بسیار بزرگی داشتند ولی به زحمت می توانستند نظر جامعه علمی را به خود جلب کنند و از امکانات دانشگاه ها بهره مند شوند. در هر حال امروزه تعداد مقالات منتشر شده بسیار بسیار زیاد است و این خود هیچ ایرادی ندارد. مشکل بر سر داوری آنهاست. کسی که می خواهد یک مقاله علمی را داروی کند باید بر گوشه ای از علم که مقاله در آن نوشته شده است، کاملاً مسلط باشد ولی با توجه به تعداد مقالاتی که امروزه پذیرفته و چاپ می شوند، آیا تعداد کافی افراد واجد شرایط برای داوری آن ها وجود دارد؟ از سوی دیگر امروزه حتی دانشمندان تراز اول جهان هم مدعی مطالعه تمامی مقالاتی که در زمینه تخصصی آنهاست، نیستند. آنان باید بر مقالات پیشرو و تحول آفرین که در مجلات معتبر چاپ می شوند مسلط باشند حال آنکه اگر کسی به مقاله ضعیفی را دستبرد زند، نخواهند توانست متوجه کپی شدن آن از روی مقاله ضعیف دیگری شوند. وجود مجلاتی که با انگیزه های معمولاً مادی مقالات غیرقابل قبول را می پذیرند نیز مشکل را مضاعف کرده اند. اگر هدف محدود کردن تعداد مقالات چاپ شده در جهان نباشد، که چنین نیست، چاپ مقالات علمی معمولی در مجلات علمی متوسط و با داوری نه چندان قوی اجتناب ناپذیر است. وجود چنین شرایطی زمینه را برای سوء استفاده برخی افراد فراهم نموده است. همچنین پیشرفت روزافزون اینترنت و گسترش مقالات برخط دستبردهای علمی نیز ساده تر شده اند و با کپی و پِیست کردن به راحتی صورت می گیرند. [ ۵]
wiki: دستبرد فکری