دستبرد زدن


معنی انگلیسی:
housebreaking, maraud, pick, raid, ransack, rifle, rob, steal

لغت نامه دهخدا

دستبرد زدن. [ دَ ب ُ زَ دَ ] ( مص مرکب ) دزدیدن. به نهانی دزدیدن از جائی. || غارت کردن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). چپاول کردن. || تصرف کردن. || حمله کردن. هجوم بردن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - دزدی کردن چپاول کردن ۲ - تصرف کردن . ۳ - حمله کردن هجوم بردن .

مترادف ها

rob (فعل)
ربودن، دزدیدن، سرقت کردن، دستبرد زدن، غارت کردن، لخت کردن، چاپیدن

steal (فعل)
ربودن، دزدیدن، سرقت کردن، دستبرد زدن، بلند کردن، بسرقت بردن

defalcate (فعل)
کسر کردن، اختلاس کردن، دستبرد زدن

فارسی به عربی

اسرق ، ابتِزار

پیشنهاد کاربران

دستبرد زدن: [عامیانه، اصطلاح] دزدیدن، غارت کردن.

بپرس