دستانه

لغت نامه دهخدا

دستانه. [ دَ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) دست برنجن. النگو. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || موزه دست. ( آنندراج ). دستکش. ( ناظم الاطباء ). چیزی است از پوست یا پشم که بجهت دفع اذیت سرما به دست پوشند.( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ). قولچاق. || چیزی است از پارچه که خبازان در وقت نان پختن پوشند. پارچه ای است که نانوایان در وقت نان پختن به دست کشند. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ). || تازیانه. || افزار کشتکاری. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

دست برنجن النگو یا موزه دست یا تازیانه یا افزار کشتکاری .

فرهنگستان زبان و ادب

{slide} [موسیقی] وسیله ای برای برخی شیوه های نوازندگی گیتار که با لغزاندن آن بر روی سیم ها، پرده گیری صورت می گیرد

پیشنهاد کاربران

بپرس