دستاسین

لغت نامه دهخدا

دستاسین. [ دَ] ( ص نسبی ) ( از : دست + اس + ین ) منسوب به دستاس. آنچه با دست آس کنند و خرد و ریز نمایند مانند آرد.
- نان دستاسین ؛ نان که آرد آن با آسیای دستی تهیه شود :
در غریبی نان دستاسین و دوغ
به که در دوزخ زقوم و خون و ریم.
ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

منسوب به دستاس
( صفت ) آنچه با دست آس کنند و خرو و ریز نمایند مانند آرد .

فرهنگ معین

(دَ سْ ) (اِ. ) آردی که با آس دستی درست شده باشد.

پیشنهاد کاربران

بپرس