دستارچه ساختن ؛ تهیه دستارچه ، ایجاد آن :
آن زمان کز آتشین کوثر شدیم آلوده لب
عنبرین دستارچه از زلف دلبر ساختیم.
خاقانی ( دیوان ص 814 ) .
- || کنایه از هدیه دادن و استمالت کردن است. ( آنندراج ) :
از سیم و صراحی و زر می
دستارچه ساز دلبران را.
خاقانی ( دیوان ص 33 ) .
آن زمان کز آتشین کوثر شدیم آلوده لب
عنبرین دستارچه از زلف دلبر ساختیم.
خاقانی ( دیوان ص 814 ) .
- || کنایه از هدیه دادن و استمالت کردن است. ( آنندراج ) :
از سیم و صراحی و زر می
دستارچه ساز دلبران را.
خاقانی ( دیوان ص 33 ) .