دست گذاردن

لغت نامه دهخدا

دست گذاردن. [ دَ گ ُدَ ] ( مص مرکب ) تسلیم کردن. ( آنندراج ) :
بیابگذار پیش شاه ما دست
که از بوی کباب دل شوی مست.
غنیمت ( از آنندراج ).
|| تعظیم کردن. ( مجموعه مترادفات ص 93 ). سلام کردن. ( مجموعه مترادفات ص 215 ).

پیشنهاد کاربران