دست کسی امدن چیزی
اصطلاحات و ضرب المثل ها
1- [ به تصادف ] چیزی را به دست آوردن
2- چیزی را فهمیدن؛ متوجه چیزی شدن
مثال:
1- پول وپله ای دستش آمده بود و نمی دانست با آن چه کند.
2- چنان نقش خود را خوب بازی کرده بود که مردم روستا او را مانند مقدسان گرامی می داشتند، اما وقتی چندفقره از کلاهبرداری هایش رو شد، موضوع به دست مردم آمد.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید