دست چین
/dastCin/
مترادف دست چین: انتخاب، دست گزین، گزینش، گزیده، منتخب
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- دست چین شدن ؛ با دست چیده شدن میوه از درخت نه با تکان دادن یا فروافتادن خود میوه.
- || انتخاب شدن در چیدن.
- || انتخاب و گزیده شدن.
- دست چین کردن ؛ چیدن با دست نه بوسیله داس یا تکاندن ویا چوب زدن. بازکردن. قطف.
- || انتخاب کردن میوه در چیدن. برگزیدن ثمار گاه چیدن. چیدن از پس گزیدن.
- || انتخاب کردن. گزیدن.
فرهنگ فارسی
دست چیده چیده شده با دست یا چیزی را که به دست بچینند و انتخاب کنند .
میوه یاچیزدیگرکه آنرابادست چیده وبرگزیده شود
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
نقاوه