دست پیچی. [ دَ ] ( حامص مرکب ) مشت زدن. ( ناظم الاطباء ). پنجه کردن با کسی تازور و قوت او معلوم شود. ( از آنندراج ) : کنم دست پیچی به سنجابیان زنم سکه بر سیم سقلابیان.نظامی ( از آنندراج ).