دست پیش
لغت نامه دهخدا
- دست پیش را گرفتن ، یادست پیش ( با فک اضافه ) گرفتن ؛ در تداول ، پیشدستی کردن. سبقت گرفتن : دست پیش را گرفته ای که عقب نمانی.
دست پیش. [ دَ ] ( ص مرکب ) کنایه از گدا و سائل.( آنندراج ). || دادخواه. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
دست پیش ؛ گدا.
- || ( به اضافه ) ؛ سابق. سبق گیرنده در کاری.
- || ( به اضافه ) ؛ سابق. سبق گیرنده در کاری.