لغت نامه دهخدا
دست پسین. [ دَ ت ِ پ َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دست پس.دست آخر. عاقبت. آخر کار. ( برهان ). دست در این ترکیب به معنی نوبت است. ( آنندراج ). آخربار :
ندانم که دیدار باشد جزاین
یک امشب بکوشیم دست پسین.فردوسی.
|| داو آخر قمار و غیره. ( برهان ). و رجوع به دست پس شود.
فرهنگ فارسی
دست پس دست آخر عاقبت آخر کار