دست ورزی


معنی انگلیسی:
handicraft

لغت نامه دهخدا

دست ورزی. [ دَ وَ ] ( حامص مرکب ) عمل دست ورز. پیشه داشتن کارها که با دست انجام پذیرد و با دست ساخته و مصنوع شود نه با ماشین. عمل صنعت دست. عمل صنعت یدی.

فرهنگ فارسی

عمل دست ورز . عمل صنعت دست عمل صنعت یدی .، پیشه کردن کارهایی که با دست انجام داده شود .

فرهنگ عمید

اشتغال به کارهایی که با دست انجام داده می شود، عمل دست ورز.

دانشنامه آزاد فارسی

دست وَرزی (chiropractic)در پزشکی جایگزین، روش دست کاری ستون مهره ها و دیگر بخش های بدن. در این روش، بیماری های جسمی را ناشی از اختلال عملکرد دستگاه عصبی می دانند و معتقدند با دستکاری اصلاح می شود. در دهۀ ۱۸۹۰، دانیل دیوید پالمر، پزشک امریکایی، این روش را توسعه داد. امروزه، درمانگرهای رسمی از این روش بسیار استفاده می کنند، هر چند هنوز سودمندی این روش در پزشکی سنتی، جز در درمان بیماری های کمر، پذیرفته نشده است.

پیشنهاد کاربران

دست ورزی
دستایش ورزی
دست ورزی مهارت های اطلاق می شود که موجب تقویت ماهیچه های ریز دست می شود
منابع• https://www.toyscastle.ir/مهارت-دست-ورزی/
عملی که با دست صورت گیرد . کاری که با دست انجام شود
مهارت داشتن
تمرین و ممارست

بپرس