دست ورز


معنی انگلیسی:
handicraftsman

لغت نامه دهخدا

دست ورز. [ دَوَ ] ( نف مرکب ) صنعتگر. صانع. آنکه با دست کار کند چون سفالگر و آهنگر و مسگر و کفشگر و درودگر. کارگری که با دست کار کند و چیزی سازد چون نجار. صاحب صنایع یدی. کار دستی کننده. صاحب صنعت دستی :
چهارم که خوانند اهنوخوشی
همان دست ورزان با سرکشی.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - آنکه کار دستی انجام دهد . ۲ - آنچه که با دست انجام دهند .

فرهنگ عمید

۱. کسی که کارهای دستی می کند.
۲. کارگری که با دست و بدون کمک ماشین کار بکند.

پیشنهاد کاربران

بپرس