دست و پا چلفتی
مترادف دست و پا چلفتی: بی دست وپا، چلمن
متضاد دست و پا چلفتی: زبل، زرنگ
معنی انگلیسی:
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
دست و پا چلفتی، بی دقت
پیشنهاد کاربران
به زبون بختیاری ( ( لیوه ) ) هم میگن
دست و پا چُلُفتی ؛ در تداول ، آنکه در کار کردن با دست و پای سست و ناآزموده و غیر مسلط نماید. که هرچه بدست گیرد از دست افکند. آنکه هرچه بدست گیرد از دستش بیفتد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) .
محمد دست و پا چلفتیه
دست و پا چلفتی: [عامیانه، اصطلاح] بی عرضه، نالایق، بی دست و پا.
از پس کاری برنیامدن. فرد بی عرضه
ببو
فردی که از پس هیچ کاری بر نمی آید و نمی توان هیچ کاری را به آن سپرد. . . ناتوان در انجام کار. . چلمن. . .
مثلا: من دست و پاچلفتی ام:
معنی بی عرضه و نالایق و بی دست و پا دهد، چنانکه گویند: فلان کس دست و پا چلفتی است ، یعنی عرضه و لیاقت انجام کاری را ندارد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)