دست و پا چلفتی


مترادف دست و پا چلفتی: بی دست وپا، چلمن

متضاد دست و پا چلفتی: زبل، زرنگ

معنی انگلیسی:
awkward, clumsy, fumbler, goofy, lumpy, maladroit, coltish, gauche, gawky, uncoordinated, uncouth, wally

واژه نامه بختیاریکا

شش اَنگُست

مترادف ها

butterfingered (صفت)
دست و پا چلفتی، بی دقت

پیشنهاد کاربران

به زبون بختیاری ( ( لیوه ) ) هم میگن
دست و پا چُلُفتی ؛ در تداول ، آنکه در کار کردن با دست و پای سست و ناآزموده و غیر مسلط نماید. که هرچه بدست گیرد از دست افکند. آنکه هرچه بدست گیرد از دستش بیفتد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) .
inept
clumsy
all thumbs
Mohammad is all thumbs
محمد دست و پا چلفتیه
دست و پا چلفتی: [عامیانه، اصطلاح] بی عرضه، نالایق، بی دست و پا.
Butterfingers
از پس کاری برنیامدن. فرد بی عرضه
ببو
فردی که از پس هیچ کاری بر نمی آید و نمی توان هیچ کاری را به آن سپرد. . . ناتوان در انجام کار. . چلمن. . .
To be all fingers and thumbs
مثلا: من دست و پاچلفتی ام:
. I'm all fingers and thumbs
Clumsy
Butterfingered
معنی بی عرضه و نالایق و بی دست و پا دهد، چنانکه گویند: فلان کس دست و پا چلفتی است ، یعنی عرضه و لیاقت انجام کاری را ندارد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس