دست و پا شکسته ؛ آنکه یا آنچه دست و پایش شکسته باشد.
- || ناتمام. ناقص.
- || ناتمام. ناقص.
کنایه از ناقص بودن است .
دست و پا شکسته : [عامیانه، اصطلاح] ناقص، ناتمام.
به نظر من این یک کنایه است. کنایه از ناقص بودن و کامل نبودن.
کنایه از ناقص کم بودن
ناقص و نا تمام بودن - ناکافی
به معنی کم مقدار برای مثال دانش دست و پا شکسته یعنی دانش ناقص و کم مقدار
مبتدیانه