دیکشنری
مترجم
بپرس
دست نقد
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
دست نقد. [ دَ ن َ ] ( ق مرکب ) دست بنقد. فعلاً. عجالةً. علی العجالة.
فرهنگ فارسی
دست بنقد . فعلا . عجاله
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها