دست مرد. [ دَ م َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) یار. یاور. مدد. کمک. مددکار. پشتیبان. دستگیر. پشت. یار و مددکار. ( برهان ) : وین نیاید بدست تا بوده ست مرترا دست مرد و پای گذار.سنائی.