دست عهد شدن ؛ دست پیمان شدن. متعهد گشتن : نه روز جنگ کردن و عاجز شدن ایشان و از سر عجز بیرون آمدن و دست عهد شدن و امان خواستن. ( تاریخ سیستان ) .
با نشیننده ای که دارد تخت
دست عهدی شده ست ما را سخت.
نظامی.
با نشیننده ای که دارد تخت
دست عهدی شده ست ما را سخت.
نظامی.