دست ساز. [ دَ ] ( ن مف مرکب ) دست ساخته. چیزی که به دست ساخته باشند. ( آنندراج ). ساخته دست : بر مائده ای که دست ساز فلک است یا بی نمک است یا سراسر نمک است.
خاقانی ( از آنندراج ).
|| ( نف مرکب ) سازنده دست.
فرهنگ فارسی
دست ساخته . چیزی که به دست ساخته باشند .
فرهنگ عمید
آنچه با دست ساخته و پرداخته شده باشد: هر مائده ای که دست ساز فلک است / یا بی نمک است یا سراسر نمک است (خاقانی: ۷۰۴ ).
پیشنهاد کاربران
دست ساز ؛ که با دست ساخته باشد. رجوع به این ترکیب در ردیف خود شود.
دست ریز. [ دَ ] ( ن مف مرکب ) دست ریخته . که با دست ریخته اند و طبیعی نیست : تپه های دست ریز خاکی . ( یادداشت مرحوم دهخدا ) .