شده غمگسارنده شان هر دو زن
گه این پایکوب و گه آن دست زن.
اسدی.
فروهشته گیسو شکن درشکن یکی پایکوب و یکی دست زن.
نظامی.
من اگر دست زنانم نه از این دست زنانم.مولوی ( از انجمن آرا ).
|| ( اِمص مرکب ) دست زدن : نیست در زلفت اسیران را مجال دست زن
عمر بیماران دل شبهای کوته داشته.
خواجه آصفی ( از آنندراج ).
|| کنایه ازمردم نادم و پشیمان باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). نادم.( انجمن آرا ).