دست رفتن به کاری ؛ نیت انجام کردن آن داشتن. به انجام دادن آن تمایل داشتن : دست و دل به کاری نرفتن ؛ شائق و راغب و متمایل به انجام دادن آن نبودن از دلمردگی : دست او نمی رود؛ یعنی کاری از دست او نمی آید. ( از آنندراج ) . دست و دل به کاری رفتن ؛ شائق آن بودن :
... [مشاهده متن کامل]
طاوس وش ز بس به عمارت مقیدم
دستم نمی رود که ز گل پا برآورم.
طالب آملی ( از آنندراج ) .
... [مشاهده متن کامل]
طاوس وش ز بس به عمارت مقیدم
دستم نمی رود که ز گل پا برآورم.
طالب آملی ( از آنندراج ) .