دست دوم

/dastedovvom/

مترادف دست دوم: کهنه، مستعمل

متضاد دست دوم: نو

معنی انگلیسی:
second-class, second-rate, secondary, secondhand, used, fringe, second, second best

واژه نامه بختیاریکا

دست زیدِه؛ دو کارِه؛ زِیدِه؛ نیم دار

مترادف ها

second-hand (صفت)
دست دوم، کار کردنی، مستعمل

پیشنهاد کاربران

- دست دوم ؛ در تداول ، چیز مستعمل. چیزی که قبلاً بکار رفته باشد. مقابل دست اول.
دست دوم: [عامیانه، اصطلاح] کار کرده، مستعمل.
PAST hand
2nd hand
Tow hand

بپرس