دست دست [ کسی ] بودن ؛ کنایه از تسلط و غلبه و زیادتی باشد. ( از برهان ) . نشانه ٔقدرت و توانائی و مسلط بودن کسی. ( از انجمن آرا ) . از عالم حکم حکم اوست و دور دور او. ( از آنندراج ) . که هرچه خواهد کند. مطلق التصرف بودن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . روز و نوبت قدرت و برتری کسی بودن ؛ دست دست اوست. دست دست فلانی است. دست دست پیشدستان است. دست دست تست :
... [مشاهده متن کامل]
هرچند بر جدل صنما دست دست تست
با من رهی بساز بجای جدل جذل.
سوزنی.
... [مشاهده متن کامل]
هرچند بر جدل صنما دست دست تست
با من رهی بساز بجای جدل جذل.
سوزنی.