تا کی و کی دست درازی کنم
با سر خود بین که چه بازی کنم.
نظامی.
گربه نه ای دست درازی مکن با دله ای دو دله بازی مکن.
نظامی.
مفسدان دست برآورده بودند و برخصوص عرب دست درازی بیشتر میکردند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 66 ). دست درازیها میکرد و کیکاوس خواست تا او را مالش دهد. ( فارسنامه ابن البلخی ص 42 و حاشیه ). این اسماعیلیان در اعمال اصفهان دست درازی میکرده اند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 165 ). از جانب روم همچنین دست درازیها کرده بودند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 85 ). وقتی که شاپور بخراسان بود بی ادبیها و دست درازیها کرد. ( فارسنامه ابن البلخی ص 61 ). || به زنی دست یازیدن. به عرض و ناموس کسی تجاوز کردن. هتک ناموس کسی را قصدکردن : ملکی بود نام او عملوق و ستمکار بود بر زنان و دختران رعیت دست درازی کردی. ( مجمل التواریخ والقصص ). لشکر شاه بر آن زنان دست درازی کردند که سالها بود از خان و مان آواره بودند. ( اسکندرنامه نسخه سعید نفیسی ). در شهر مصر پادشاهی بود ظالم و کافر بود و همه روز و شب دست درازی کردی بر دختران مردمان. ( اسکندرنامه نسخه سعید نفیسی ).