دست در گریبان بودن

پیشنهاد کاربران

دست در گریبان [ کسی ] بودن ؛ کنایه از آویزش و پیکار کردن ( آنندراج ) :
آز را دستش از سخاوت تو
در گریبان گنج قارون باد.
عرفی ( از آنندراج ) .

بپرس