دست در دامن کسی زدن

پیشنهاد کاربران

دست در دامن کسی زدن ، دست بر دامن زدن کسی را ؛ از او یاری خواستن. رجوع به ترکیبات دست زدن شود.
دست در دامن کسی زدن ؛ دست بدامن او شدن. چنگ در دامن او زدن. متوسل باو شدن. پناه بدو بردن :
دست در دامن عفوت زنم و باک ندارم
که کریمی و حکیمی و عظیمی و قدیری.
سعدی.

بپرس