دست در دامن زدن

پیشنهاد کاربران

دست در دامن [ چیزی ] زدن ؛ متوسل بدو شدن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
دست دردامن جان خواهم زد
پای بر فرق جهان خواهم زد.
عطار.
دست در دامن مردان زن و اندیشه مکن
هرکه با نوح نشیند چه غم از طوفانش.
سعدی.

بپرس