دست دارمی

لغت نامه دهخدا

دست دارمی. [ دَ رَ ] ( اِ مرکب ) دست آرمی. دستارمی. حق ریشه. حق اعیانی در زمین زراعی. نوعی تملک است در نواحی شمال ایران ( مازندران و غیره ) بدین سان که کسی زمین را از دیگری میگیرد و در آن باغ یا آبادی دیگر احداث می کند و حق الارض به مالک اصلی میپردازد. رجوع به دستارمی شود.

فرهنگ فارسی

دست آرمی دستارمی حق ریشه حق اعیانی در زمین زراعی .

پیشنهاد کاربران

به استناد متن ماده 74 قانون مالیاتهای مستقیم عبارت دستدارمی را مترادف با ( ( املاکی که بر حسب عرف در تصرف کسی باشد ) ) می داند.
مرکب از دست+دارمی، دارمی در زبان مازندرانی از ریشه داشتن است به معنی داشتن و تصرف. نوعی تصرف یا مالکیت بر روی اراضی کشاورزی در شمال کشور

بپرس