دست خورده. [ دَ خوَرْ/ خُوْ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) کالای مستعمل. تباه شده.( آنندراج ). فرسوده. لمس شده. دست فرسوده : ترا ز سیلی استاد رخ فسرده شودمتاع از نظر افتد چو دست خورده شود.اشرف ( از آنندراج ).مده بدست طبیبان عنان نبض حیات متاع عافیت خویش دست خورده مکن.تأثیر ( از آنندراج ).
دست خورده ؛ کالای مستعمل و تباه شده. ( آنندراج ) . که در آن تصرفی شده است. رجوع به این ترکیب در ردیف خود شود.+ عکس و لینک