دست [ حریف یا کسی دیگر را ] خواندن ؛ در اصطلاح قمار، ورقهای او را شناختن.
- || مجازا؛ اندیشه او را دریافتن. به حد ضعف او پی بردن. بر ضعف او آگاه شدن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) .
- || مجازا؛ اندیشه او را دریافتن. به حد ضعف او پی بردن. بر ضعف او آگاه شدن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) .