دست خشک

لغت نامه دهخدا

دست خشک. [ دَ خ ُ ] ( ص مرکب ) مقابل دست چرب. || بخیل. ممسک. که چیزی از دست وی نتراود و نفعی و فایدتی و مددی از او به کس نرسد.

فرهنگ فارسی

مقابل دست چرب یا بخیل ممسک

پیشنهاد کاربران

دست خشک ؛ دارای دستی معیوب. شلاء. ( از دهار ) .
- || بخیل. مقابل چرب دست. ناخن خشک.

بپرس