دست به یقه شدن


برابر پارسی: دست به گریبان شدن، گلاویز شدن

معنی انگلیسی:
grapple, hustle, roughhouse

واژه نامه بختیاریکا

گِر مکش

پیشنهاد کاربران

دست به یقه شدن ؛ در تداول ، گلاویز شدن. درآویختن. دست به گریبان شدن با. . . در منازعت. گرفتن هریک از دو طرف نزاع گریبان دیگری را. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . کارشان به زدوخورد کشیدن. هشت و مشت شدن. دست به گریبان شدن. دست و گریبان شدن.
شاخ به شاخ شدن
lock horns ( with somebody )
scuffle
دست به یقه شدن: [عامیانه، کنایه ] نگا. دست به گریبان شدن.

بپرس