دست به دل ؛ در اصل کنایه از شخصی است که نزدیک باشد که دلش از دست برود و او خواهد که ضبط آن کند و مقدور نداشته باشد و از اینجا بعضی گمان برده اند که کنایه از عاجز وناتوان است و به این شعر میرزا بیدل استناد آورده :
... [مشاهده متن کامل]
چه سلیمانی است ای غافل
دانه گیری ز مور دست به دل.
( آنندراج ) .
ناتوان و ضعیف و عاجز و درمانده و بی یار. ( ناظم الاطباء ) . و رجوع به ترکیب دست بر دل نهادن شود.
... [مشاهده متن کامل]
چه سلیمانی است ای غافل
دانه گیری ز مور دست به دل.
( آنندراج ) .
ناتوان و ضعیف و عاجز و درمانده و بی یار. ( ناظم الاطباء ) . و رجوع به ترکیب دست بر دل نهادن شود.