دست به دست آمدن چیزی ؛ بر سر دستها آمدن چیزی. بر توالی آمدن آن :
چون گل ازین پایه فیروزه فرش
دست به دست آمد تا ساق عرش.
نظامی.
چنانکه دست بدست آمده ست ملک به ما
به دستهای دگر همچنین بخواهد رفت.
سعدی.
چون گل ازین پایه فیروزه فرش
دست به دست آمد تا ساق عرش.
نظامی.
چنانکه دست بدست آمده ست ملک به ما
به دستهای دگر همچنین بخواهد رفت.
سعدی.